اجتماعیات

اشعار اجتماعی

اجتماعیات

اشعار اجتماعی

سال تکرار شود ،نو نشود

 

سال تکرار شود، نو نشود

با شما ،حالت ما خُو نشود

در عزا ، رخت سیه در نکنیم

جام زهری که به ما اُو نشد

 

سال تکرار شود به نشود

خرمی وارد این ده نشود

تا بود سایۀ او ، این ده ما

مرده ریگیست که زنده نشود

 

سال تکرار شود ، خا نشود

شادی اندر دل ما جا نشود

عده ای خواب و دگر خواب نما

تا چنین است دری وا نشود

 

توضیحات:

اُو = آب در گویش تهرانی

 مرده ریگ=  به یک معنی بی ارزش و ناچیز

خُو= خوب در گویش بختیاری

خا= خوب و درست در گویش گنابادی

 

چهار شنبه سوزی


 چهار شنبه سوری چرا ؟

چهل سال است  ما

در آتش شما می سوزیم

آتش حرص و کینه و تحقیر

در این آتش چون اسپند

بالا و پایین می پریم

بیهوده نیست اگر بگوییم

چهار شنبه سوزی

باشد تا در یک چهار شنبه

روز خوشبختی 

بلیط ما برنده شود

و شما را ببینیم

در آتشی که برافروخته ایم

بالا و پایین می پرید

 و  ان روز ما به راستی

 شادی می کنیم

 

 

 

آوخ

 

 

آوخ چه دیر زود شد

آوخ چه دیر

موعد میزان ما رسید

آوخ

چه سنگین و سخت بود

تاوان اشتباه در آن سال های زجر

چون کودکی که امر به  او مشتبه شده

مشتاق باز کردن آن بستۀ عجیب

یک انفجار و آتش و ویرانی مدام

آن نسل سال ها

که از اسب و اصل می گفتند

رفتند و یا به گوشۀ ذلت نشسته اند

دیگر کسی نمانده که بتواند

از پشت بام ، این خر جَلد و چموش را

با هیچ نقشه و ترفندی پایین بیاورد

از بس لگد پرانی و عرعر نموده است

هم سقف ما خراب و هم گوش در عذاب

گو ، چاره  غیر تیر خلاصی نمانده است؟؟؟؟؟

 

 

 

زیر آوار نمانید

 

نفرین بر معماری که

سنگ اول را کج نهاد

و این دیوارِ  اکنون بسیار کج

تا  فلک بالا رفته است

و تنها به سرنیزه تکیه دارد

سر نیزه هاتان هم ،

هرچند خونین، اما

 زنگ زده است

گمان نمیکنم

موشک و پهباد بتواند

این دیوار سست بنیاد را

از فرو ریختن

وا رهاند

کنار بروید

 که زیر آوار نمانید

از من گفتن !!!!!!!

 

شرب حمیمت نوش باد

 

در سیه چال تو گر باشیم و زندانِ تو هم

ما بلای جان تو هستیم و اعوانِ تو هم

سینه چاکان تو را همراه تو ره می زنیم

تا تو را در غُل کشیم و سینه چاکانِ تو هم

خانه مان ویرانه کردی باغ مان آتش زدی

باغهایت هم بخشکد، برجِ  ویرانِ تو هم

مقعدت در آتش و شرب حمیمت نوش باد

کاتشی برما زدی شد شعله سوزان تو هم

ای الهی زنده مانی تا بگیریمت به خِزی

دادگاه ملت و یک عمر زندان تو هم

 ریشه  و ریشت بسوزد تا کسی مِن بعد ازین

ریشۀ ما را نسوزاند به نیران تو هم