اجتماعیات

اشعار اجتماعی

اجتماعیات

اشعار اجتماعی

ویرانی خانه را گزارش کردیم


 

 ویرانی خانه را  گزارش کردیم

بر اهل و عیال آن سفارش کردیم

تا  این همه کشته را شمارش کردیم

این قصۀ غصه را نگارش کردیم

 

با ناله و فریاد حکایت کردیم

زین گردش ایام شکایت کردیم

این قصه به هر کجا روایت کردیم

نشنیده گرفته شد قیامت کردیم

 

صد گونه بلا رسید و تهدید شدیم

از فقر و ستم چو شاخۀ بید شدیم

در بند  ولّیِ ضد توحید شدیم

از لطف خدا دچار تردید شدیم

 

از تفرقه و تشتت خلق چنین

گشتیم مصیبت زده و زار و حنین

داریم گره بر ابرو و چین به جبین

از منع سما و تنگی روی زمین

 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد