لکه های خون
داغی است بر پیشانی های سیاه
جام های لبالب از خون
پیشانی - سیاهان را
که دستشان خالی است
مست و نشئه می کند
فنجان های ما گرچه اکنون خالی است ،
اما با دست های پر
دمادم آن را با لذت سر می کشیم
به امید روزی که از دمنوش آزادی پر باشد