اجتماعیات

اشعار اجتماعی

اجتماعیات

اشعار اجتماعی

این سلسلۀ غارتیان

 

 

این سلسلۀ غارتیان دیر نمانند

بی کیفر و تعذیب به تقدیر نمانند

عبرت نگرفتند ز فرعون و ز نمرود

فرجام  ، به تعجیل و به تاخیر نمانند

چندیست که این قافله لنگ است و به گل پای

 درمانده و از من به تو تبشیر، نمانند

با زور و زر و حقه و تزویر، دگر کار

هرگز نرود پیش و دگر دیر نمانند

این ملت مفلوک که در بند ددانند

با همت خود بیش به زنجیر نمانند

هر چند که مأمور ابالیس جهانند

این قوم ستم پیشه به تدبیر نمانند

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد